آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۷۱۸۲
۱۰:۰۷

۱۴۰۴/۰۹/۲۰
به بهانه روز مادر؛

یادداشت| مادر شهید؛ دل‌تنگی در سکوت

مادران شهید ستون‌های خاموش این سرزمین‌اند؛ با هر غبارروبی قاب فرزند، خاطره‌ای دوباره جان می‌گیرد. رضا آلاچمنی، غواص شهید زنجان، با وصیت‌نامه‌اش شیرینی صبر را به مادر سپرد. این قاب، این دست لرزان، محراب عشق است؛ جایی که مادر هنوز با قلبی عاشقانه می‌تپد. در ادامه یادداشتی با قلم مریم بالوی فیلی نویسنده ایلامی منتشر می‌شود.


به گزارش نوبد شاهد ایلام، مادران شهدا وقتی دلشان تنگ می‌شود هیچ‌کس نمی‌فهمد چه طوفانی در دلشان می‌گذرد سکوت می‌کنند و به گوشه‌ای پناه می‌برند گاهی با نگاهشان دنبال ردّ خاطره‌ای می‌گردند که فقط خودشان می‌بینند مادران شهدا وقتی دلشان می‌گیرد نه گریه را جار می‌زنند و نه غصه را بلند می‌گویند دلتنگی‌شان را با خدا قسمت می‌کنند با دلشان حرف می‌زنند با مهربانی‌شان آرام می‌گیرند انگار تمام دنیا را در یک آه آرام خلاصه می‌کنند و دوباره بلند می‌شوند، چون مادرند و مادر بودن یعنی حتی در اوج دلتنگی هم محکم ماندن.

مادر شهید؛ دل‌تنگی در سکوت  تصویری این روز‌ها در فضای مجازی در حال انتشار است از یک مادر که دلش تنگ شده است ایستاده است در میان خیابان در میان عبور آدم‌ها و خودرو‌ها در میان عبور سال‌ها چادرش را جمع کرده دست لرزانش را بالا آورده و غبار از قاب پسرش می‌زداید قاب غواص شهیدی که سال‌هاست در شلمچه جا مانده، اما هنوز در دل مادر نفس می‌کشد این لحظه نه یک تصویر که تجسمی است از عاشقانه‌ترین ارتباط دنیا پیوندی که نه با مرگ نه با زمان نه با فاصله گسسته نمی‌شود.

مادر همیشه مادر است خوب بلد است مادری کند حالا همان دست‌ها همان دل آمده‌اند تا قاب فرزند را از غبار روزگار پاک کنند برای دل خودش برای دل آن پسری که در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «مادرم! اگر شهید شدم ناراحت نباش… شهادت برای من زیباست».

این روز‌ها یکی در میدان زنجان هر رهگذری که رد می‌شود لحظه‌ای مکث می‌کند برای مادر برای آن چادر مشکی برای آن دست لرزان برای آن نگاه خیره که انگار هنوز دنبال رد پای رضاست اینجا میدان نیست محراب است و مادر در حال نماز عشق.

رضا آلاچمنی فرزند زنجان در شانزده بهمن ۱۳۴۵ چشم به جهان گشود و در بیستم دی ۱۳۶۵ شربت شهادت را نوشید بیست سال زندگی، اما هزار سال افتخار غواصی که دل به آب زد تا خاک وطن را از دست دشمن نجات دهد حالا مادرش آمده تا خاک قابش را پاک کند همانطور که در کودکی اشک فرزندش را پاک می‌کرد حالا غبار با دست‌های مادر با اشک‌های مادر پاک می‌شود.

وصیت‌نامه رضا دل هر کسی را آتش می‌زند «مادرم! شهید که شدم شیرینی عروسی‌ام را پخش کن…» و مادر سال‌هاست که شیرینی صبر را پخش می‌کند با هر لبخند با هر دعا با هر غبارروبی او نه فقط مادر یک شهید است که مادر همه ماست مادر ایران.

در آستانه ولادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علی‌ها این قاب این مادر این لحظه یادآور حقیقتی است که فراموش نمی‌شود: مادران شهدا ستون‌های بی‌صدای این سرزمین‌اند آنها نه فقط فرزند دادند که تمام هستی خود را بخشیدند و هر بار که دستی به قاب شهید می‌کشند انگار دوباره جان می‌دهند به خاطره‌ای که باید زنده بماند؛ و حالا در این روز مادر در این روز ولادت باید ایستاد باید به احترام مادران شهید سر خم کرد باید فهمید که عشق الهی زیباست عشق مادر به فرزند زیباست جایی که هنوز شهدا نفس می‌کشند و مادران هنوز قلبشان عاشقانه می‌تپد.

 

انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه